به گزارش پایگاه خبری سرمایه گذاری آنلاین، آنها قوی هستند و به شکل معجزه آسایی در جهان یکه تازند.» هفتهنامه اکونومیست گزارش اصلی این هفته خود را به تک شاخهای اقتصاد اختصاص داده و چنین آغاز کرده است. ایده اصلی اکونومیست چنین است:«ستارههای تکنولوژی همه چیز دارند، بجز راهی برای سود بالا. میلیونها کاربر، برندهای جذاب و رؤسای کاریزماتیک کافی نیستند.» بر اساس گزارش اکونومیست، اوبر یک ماه دیگر با عرضه اولیه در بورس که احتمالاً بزرگترین عرضه اولیه امسال خواهد بود، ارزشش 10 میلیارد دلار افزایش خواهد یافت. بعد از علی بابا و فیسبوک، این سومین عرضه اولیه بزرگ امریکا در حوزه تکنولوژی است. در چین هم موج عرضه شرکتهای تکنولوژی در بورس از سال گذشته شروع شد. این شرکتها در کل صدها میلیارد دلار ارزش دارند. آنها و شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیرشان، سهامشان را به بالاترین قیمت در صندوقهای سرمایهگذاری و طرحهای بازنشستگی به مردم عادی فروختهاند. اما با تمام اینها تک شاخها یک مشکل جدی دارند: مدل کسب و کار آنها.
مدل کسب و کار تک شاخها
بر اساس گزارش اکونومیست برخی تکشاخهای اقتصادی در سال گذشته 14 میلیارد دلار ضرر دادند که ضرر تجمعی آنها به 47 میلیارد دلار میرسد. خدمات آنها از اجاره دوچرخه تا دفتر کار، معمولاً تخفیف بسیار زیادی دارند و به همین خاطر رشد آنها تحت تأثیر قرار میگیرد. توجیه این ماجرا، ایده سیلیکونولی برای «بلیتزاسکیلینگ» است. این عبارت به معنای رشد تهاجمی و رعدآسای کسب و کارها و به تعبیر اکونومیست «به امید یافتن طلا»ست. رشدی که صنعت تک شاخها در حال حاضر دارد، 25 سال پیش امکانپذیر نبود. آمازون پیش از آنکه در سال 1997 عرضه اولیهاش را در بورس انجام دهد، فقط 10 میلیون دلار ارزشش افزایش یافته بود. حالا اما اوضاع به لطف گوشیهای هوشمند و شبکههای اجتماعی استارتاپها میتوانند بسرعت در جهان گسترش یابند. نرخ سود بانکی پایین است و سرمایهگذاران به سمت شرکتهای تکنولوژی میآیند. حالا راز غنای ناگفته شرکتهای پیشرو این حوزه مانند گوگل، فیسبوک و علی بابای چینی هم فاش شده است. دارایی فیزیکی محدود و قوانین آسان، برای آنها بازاری عظیم با سود بالا و امتیازات انحصاری ایجاد کرده است. بسیاری از شرکتهای تکنولوژی در هر صنعت ممکنی به فکر اجرای این فرمول جادویی افتادهاند تا با استفاده از پولهای زیاد، سرعت رشدشان را افزایش دهند. اما همه چیز به این سادگی و جذابیت نیست. بزرگترین نگرانی این است که بازارها با هم در ستیزند و مشتریان هم بیقاعده و بادی به هر جهت هستند. شرکتها برای از دست ندادن مشتریان خود و به دست آوردن مشتریان بیشتر با هم میجنگند. دقیقاً بههمین خاطر، حاشیه سود تکشاخهای تجاری با وجود افزایش سریع فروش آنها رشد چندانی ندارد. مدیران از ترس اینکه مشتریانشان را از دست دهند، از کاهش هزینههای بازاریابیشان واهمه دارند. بر اساس گزارش اکونومیست، نیروهای بیرونی هم در روند کار تکشاخها مؤثر هستند. نسل اولیه این شرکتها با قوانین زیادی مواجه نبودند اما حالا برای استارتاپهای اینچنینی قوانین زیادی برای پرداخت مالیاتهای دیجیتال هم وضع شده است.
با وجود دستاندازهای فراوان یک علامت سؤال دائمی پیش روی تکشاخها وجود دارد: اگر اوبر با سرمایهگذاری تنها 15 میلیارد دلار، توانست به ارزش واقعی 100 میلیارد دلاری برسد، چرا بقیه رقبا نباید شانسشان را امتحان کنند یا برای راهاندازی یک غول تکنولوژی وسوسه شوند؟ تمام این شرایط باعث شده است که تک شاخها و غولهای اقتصاد تکنولوژی برخلاف بازار گسترده و ارزش بالا حاشیه سود بالایی نداشته باشند. اکونومیست در پایان گزارش اصلی این هفته خود مینویسد:«میلیاردها دلار پول به سمت شرکتهای سرمایهگذاری، مؤسسات فناوری و کارکنان آنها در جریان است. سؤال ساده این است که آنها چقدر برای خانههای لوکس، پروژههای پوچ بشردوستانه و برنامههای فضای شخصی هزینه خواهند کرد. سؤال فوری و اورژانسی هم این است که آنها چطور میخواهند سرمایههایشان را به شرکتهای جدید تکنولوژی بازگردانند؟ فلسفه رشد رعدآسا با خرید مشتریان به هر قیمت ممکن به اوج خود رسیده است. در این شرایط بعد از تکشاخها گونه جدید و متقاعدکنندهتری از استارتاپها، باید مهندسی و ساخته شود.»