به گزارش پایگاه خبری سرمایه گذاری آنلاین، با وجود تحریمهای آمریکا و اقدامات این کشور برای افزایش فشار اقتصادی به ایران، همه مسئولان و کارشناسان کشور بر این باورند که ایران در حال حاضر در شرایط جنگ تمام عیار اقتصادی قرار دارد و همه بخشهای کشور مسئولند که در این جنگ به کشور کمک کنند.
در این شرایط و با اقداماتی که آمریکا در جهت کاهش صادرات و ارزآوری ایران انجام میدهد، یکی از مهمترین مواردی که بانک مرکزی از سال گذشته روی آن تاکید داشته، تأمین ارز مورد نیاز کشور است که بخشی از این ارز همواره از طریق صادرات نفتی و غیر نفتی ایران تأمین میشده است.
اکنون آمریکا به دنبال این موضوع است که فروش نفت ایران را به حداقل برساند و از سوی دیگر با قطع روابط بانکی ایران با سایر کشورها و بانکهای دنیا، ارز ورود ارز خارجی به ایران جلوگیری کند تا ایران را از لحاظ اقتصادی فلج شود.
در این میان، یکی از پررنگترین نقشها را صادرکنندگان در اقتصاد ایران دارند؛ به این گونه که در این شرایط باید ارز حاصل از صادرات خود را به چرخه اقتصاد کشور بازگردانند تا دولت نیز بتواند از این طریق، ارز مورد نیاز را برای واردات تأمین کند.
این الزام برای صادرکنندگان از آنجایی ناشی میشود که دولت انواع یارانهها را از جمله انرژی ارزان، معافیتهای مالیاتی، ایجاد بستر برای تولید و … در اختیار تولید قرار میدهد و در ازای آن انتظار دارد که صادرکننده ارز خود را به چرخه اقتصاد برگردانده و آن را برای تأمین ارز واردات بفروشد.
در همین راستا، از سال گذشته بانک مرکزی سامانه نیما را راهاندازی کرد تا صادرکنندگان بتوانند ارز صادراتی خود را در این سامانه بفروشند و واردکنندگان نیز ارز مورد نیاز خود را از این طریق تأمین کنند.
در واقع سامانه نیما قرار بود رابطی بین صادرکننده و واردکننده باشد، تا هر دو بتوانند بدون واسطه ارز خود را خرید و فروش کرده و تجارت کشور را نیز تضمین کنند.
این در حالی است که با گذشت یک سال، هنوز این سامانه فاصله بسیار زیادی تا آنچه که مورد پیشبینی بود، دارد. به طوریکه بخش مهمی از ارز صادراتی کشور، به این سامانه وارد نشده است.
بانک مرکزی در طول سال گذشته بارها بر بازگرداندن ارز حاصل از صادرات به چرخه اقتصاد و فروش آن در سامانه نیما تاکید کرد و در این راستا، قوانین زیادی نیز به تصویب رسید و حتی بانک مرکزی برای تسهیل وضعیت صادرکنندگان، این قوانین را تغییر داد و تشویقهایی را برای صادرکنندگان در نظر گرفت و در مقابل صادرکنندگان را تهدید به برخورد جدی و جلوگیری از روند تأمین ارز آنها در صورت عدم بازگرداندن ارز به چرخه اقتصاد کرد.
با این حال به نظر میرسد که این تشویقها و تهدیدها چندان نتوانسته مؤثر باشد، چنانکه بر اساس آمار وزیر امور اقتصادی و دارایی، از صادرات 40 میلیارد دلاری ایران در سال گذشته تنها 10 میلیارد دلار آن وارد سامانه نیما شده است.
این در حالی است که بر اساس آمار بانک مرکزی، بخش عمدهای از ارز وارد شده به کشور و سامانه نیما مربوط به پتروشیمیها و عرصههای فولادی است که این شرکتها نیز عمدتاً دولتی و مجبور به فروش ارز صادرات خود در نیما هستند.
به این ترتیب، به نظر میرسد که سامانه نیما از صادرکنندگان بخش خصوصی در سال گذشته فقط حدود دو میلیارد دلار دریافت کرده و عملاً نتوانسته در جذب این ارزها عملکرد قابل قبولی داشته باشد.
با توجه به اینکه تمام سیاستها تاکنون درباره سامانه نیما اجرایی شده و این موارد نیز اثر بخش نبوده، باید دید سیاستهای جدیدی در این زمینه اجرا میشود تا بتواند بر تأثیر این سامانه بیفزاید یا باید سامانه نیما را پروژه شکست خورده بانک مرکزی دانست؟