به گزارش پایگاه خبری سرمایه گذاری آنلاین،رسول بهروش در روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: «برانکو ایوانکوویچ از ایران رفته و هنوز هیچکس نمیداند آیا او فصل آینده هم روی نیمکت سرخپوشان خواهد بود یا نه. برانکو با پرسپولیس سه قهرمانی متوالی به دست آورده و طبیعی است که هواداران بهشدت خواهان ادامه حضور او باشند. از قضا ادعای مدیران باشگاه این است که او هنوز یک فصل دیگر با پرسپولیس قرارداد دارد اما ظاهراً به تعویق افتادن پرداخت مطالبات مربی کروات باعث شده دست او برای فسخ قرارداد باز باشد.
طی روزهای گذشته از الاهلی عربستان و چند باشگاه دیگر بهعنوان مشتریان برانکو یاد شده است. هر خبری که در این راستا منتشر میشود، فشار هواداران علیه مدیریت باشگاه را افزایش میدهد. برانکو هنگام ترک ایران به مدیران پرسپولیس دو هفته فرصت داده تا مطالبات او و اعضای کادرش را تسویه کنند اما در حالی که تقریباً نیمی از این زمان گذشته، هنوز خبری از واریز پول به حساب پروفسور نیست. در عین حال این احتمال هم منتفی نیست که برانکو پولش را بگیرد و از ادامه حضور در پرسپولیس سر باز بزند. به هر حال شرایط اقتصادی باشگاه چندان مطلوب نیست و برانکو هم دورنمای مطلوبی برای ادامه همکاری نمیبیند. قاعدتاً او هر بار نمیتواند برای دریافت بخشی از دستمزدش تا این حد انتظار بکشد و از طریق وکلای قانونیاش با باشگاه نامهنگاری کند. بنابراین کار پرسپولیسیها برای حفظ مربی موفق کروات سخت است. در این میان بیشترین بار بر شانههای ایرج عرب است. او بهعنوان مدیرعامل پرسپولیس بارها از افزایش قیمت ارز به عنوان مشکل اصلی باشگاه یاد کرده است. عرب برای امروز هم نشست خبری ترتیب داده و احتمالاً بار دیگر همین مطالب را تکرار خواهد کرد. اگر فرض کنیم قرارداد سال بعد برانکو با پرسپولیس یک میلیون یورو باشد، باشگاه از همین حالا باید بیش از ۱۵ میلیارد تومان برای این منظور کنار بگذارد و این تازه بدون احتساب پاداشها و قرارداد دستیاران است. به این ترتیب در شرایطی که رقم درآمد باشگاه از محل اسپانسر حدود ۶۰ میلیارد تومان برآورد میشود، پرسپولیسیها باید یکسوم این رقم را تنها برای کادر فنی کنار بگذارند. این محاسبه، ممکن است آنها را در حفظ برانکو مردد کند اما آیا جایی برای تردید وجود دارد؟ بعید به نظر میرسد.
گران کامیاب یا ارزان ناکام؟
پرسش نخست این است که اساساً هزینه کردن در باشگاهها با چه هدفی انجام میشود؟ آیا جز این است که همه برنامهها باید در مسیر کسب موفقیت باشد؟ برانکو روی نیمکت پرسپولیس به وضوح نشان داده عامل اصلی کامیابیهای این تیم است. در دوران او چهار مدیرعامل در باشگاه عوض شده و استقلال بهعنوان رقیب سنتی و اصلی، بعد از تغییر چهار سرمربی حالا بهدنبال انتصاب پنجمین مربی است تا شاید به دوران استیلای پروفسور سرخها پایان بدهد. به علاوه فراموش نکنیم طی چهار سال گذشته ستارههای بسیار زیادی هم پرسپولیس برانکو را ترک کردهاند؛ از مهدی طارمی و رامین رضائیان و پیام صادقیان تا وحید امیری و صادق محرمی و محسن مسلمان. همه اینها یعنی علتالعلل موفقیتهای پرسپولیس شخص برانکو بوده و منطقی است که باشگاه بیشترین تلاش ممکن را برای حفظ او به کار بگیرد. صد البته که فوتبال پیشبینیناپذیر است و شاید حتی اگر برانکو بماند هم پرسپولیس فصل بعد قهرمان نشود اما رفتار عقلانی در کنار هم قرار دادن اجزایی است که شانس موفقیت را بالا میبرند. پرسپولیس الان میتواند برای فصل بعد کادری استخدام کند که مثلاً ۲۰ میلیارد تومان ارزانتر باشد اما پرسش اینجاست که آیا هزینه مثلاً صد میلیاردی منجر به کسب جام ارزندهتر است یا هزینه هشتاد میلیاردی که متضمن هیچ توفیقی نباشد؟ طبعاً گران کامیاب، دلچسبتر و منطقیتر از ارزان ناکام است. نه؟
کارگردان یا بازیگر؟ کدام باید حفظ شود؟
در عین حال محدودیتهای باشگاه در زمینه تأمین ارز هم کاملاً قابل درک است. با این اوصاف منطقیترین کاری که مدیران پرسپولیس میتوانند انجام بدهند، تلاش برای تعدیل هزینههای ارزی با اولویت دادن به حفظ خود برانکو است. در این شرایط طبعاً دیگر نیازی به حفظ همه بازیکنان خارجی نیست. بوژیدار رادوشوویچ که به خاطر تعصبش به چهرهای محبوب بین هواداران تبدیل شده، میتواند در لیست خروج قرار بگیرد و یک دروازهبان ایرانی نقش گلر دوم سرخها را بازی کند. ماریو بودیمیر هم از نظر فنی واجد چنان کیفیتی نیست که نشود او را رد کرد. حتی اگر لازم باشد، باشگاه میتواند با بشار رسن هم خداحافظی کند تا دلارها جای مناسبتری هزینه شود. طبعاً زوج برانکو - سروش رفیعی برای پرسپولیس کارآمدتر از زوج بشار - افشین قطبی خواهد بود! در این شرایط هیچ عقل سلیمی «کارگردان» را از دست نمیدهد که «بازیگر» را حفظ کند. برانکو بدون طارمی از علی علیپور آقای گل ساخت و بدون رامین رضائیان، صادق محرمی را تا سر حد یک ستاره بالا برد. در نقطه مقابل مثالهای زیادی وجود دارد که تیمهای پرستاره، بدون مغز متفکر نتوانستهاند نتایج لازم را بگیرند. برای پی بردن به صحت این ادعا، کافی است به تیم مانوئل ژوزه در لیگ دوازدهم نگاه کنید. بنابراین در پرسپولیس فعلی هم برانکو قاعدتاً باید آخرین قربانی صرفهجویی ارزی باشد، نه اولین آنها!
اینها مشکل برانکو نیست
در نهایت باید پذیرفت این مشکل برانکو نیست که قیمت ارز در ایران ظرف یک سال بیش از سه برابر افزایش پیدا کرده و رقم قرارداد معقول او بهعنوان یک مربی موفق، حالا جلوهای نامعقول پیدا کرده است. در عین حال این هم مشکل برانکو نیست که فوتبال ایران در استیفای حق پخش تلویزیونی مشکل دارد و مهمترین منابع درآمدی آن کور هستند. شاید اگر تلویزیون حق فوتبال را میداد و پرسپولیس - احتمالاً بهعنوان پربینندهترین تیم ایران - بیشترین سهم را از حق پخش میگرفت، امروز باشگاه به راحتی میتوانست پول قرارداد پنج سال بعد کادر کروات را هم جور کند؛ نه این که معطل تتمه دستمزد فصل گذشته آنها باشد. این مشکل برانکو نیست که در دوران ریاستجمهوری حسن روحانی بهطور متوسط هر ۸ ماه یک مدیرعامل عوض شده و هر مدیری که خواسته قواعد کار در همین فضای تنگ و بسته را بیاموزد، فوراً جای خودش را به نفر بعدی داده است. همین امروز اولی هوینس ۶۷ ساله رئیس بایرنمونیخ، یکی از بزرگترین باشگاههای جهان به شمار میآید، اما در ایران علیاکبر طاهری و حمیدرضا گرشاسبی که موفق به رساندن پرسپولیس به فینال لیگ قهرمانان آسیا شدند به بهانه بازنشستگی عزل میشوند. اگر فکر کردهاید اینها مشکل برانکو است، قضاوت منصفانهای ندارید. این مربی کارش را میکند، کیفیتش روشن است و حتی یک دلیل منطقی هم برای قطع همکاری با او وجود ندارد.