مهران فتحی، کارشناس بازار سرمایه، در گفتوگو با «سرمایهگذاری برخط» اثرات فعالسازی مکانیسم ماشه بر اقتصاد ایران را تشریح کرد: مکانیسم ماشه در چارچوب برجام به معنای بازگشت خودکار تمامی تحریمهای شورای امنیت علیه ایران است.
مهران فتحی، کارشناس بازار سرمایه، در گفتوگو با «سرمایهگذاری برخط» اثرات فعالسازی مکانیسم ماشه بر اقتصاد ایران را تشریح کرد: مکانیسم ماشه در چارچوب برجام به معنای بازگشت خودکار تمامی تحریمهای شورای امنیت علیه ایران است. فعالسازی این سازوکار از منظر اقتصاد کلان یک شوک منفی خارجی محسوب میشود که پیامدهای گستردهای بر نرخ ارز، سرمایهگذاری، تجارت خارجی و رشد اقتصادی دارد. در مدل اقتصاد باز مانند ماندل-فلمینگ، چنین تحریمهایی منجر به افزایش ریسک کشور، کاهش اعتماد سرمایهگذاران، افت تولید و تشدید تورم میشوند.
تحلیل تاریخی قطعنامههای شورای امنیت نشان میدهد که هر یک از این قطعنامهها پیامدهای مشخصی بر اقتصاد ایران داشتهاند. قطعنامه ۱۶۹۶ به کاهش همکاریهای علمی و فناوری منجر شد. قطعنامه ۱۷۳۷ با محدودیتهای مالی و بانکی، اختلال در سوئیفت و مسدود شدن داراییها همراه بود. قطعنامه ۱۷۴۷ به کاهش سرمایهگذاری خارجی و ممنوعیت وامدهی منجر شد. قطعنامه ۱۸۰۳ هزینههای تجارت و حملونقل را بالا برد. قطعنامه ۱۸۳۵ فضای ریسک کشور را تثبیت کرد. سرانجام، قطعنامه ۱۹۲۹ محدودیتهای سنگینی بر صادرات نفت و کشتیرانی ایران تحمیل نمود و درآمدهای ارزی را کاهش داد.
فتحی در ادامه به تشریح تفاوتهای تحریمهای شورای امنیت و آمریکا پرداخت: مقایسه تحریمهای شورای امنیت و تحریمهای یکجانبه آمریکا نشان میدهد که تحریمهای آمریکا از شدت و دامنه بیشتری برخوردارند. تحریمهای شورای امنیت نیازمند اجماع بینالمللی و دارای الزام حقوقی برای کشورهای عضو سازمان ملل هستند اما، تحریمهای آمریکا با قوانین داخلی این کشور و ابزارهایی مانند OFAC اجرا میشوند و حتی شرکتها و کشورهای ثالث را به دلیل تهدید تحریمهای ثانویه تحت فشار قرار میدهند. این تفاوت موجب شد که تحریمهای آمریکا آثار ملموستری از جمله کاهش صادرات نفت به زیر ۵۰۰ هزار بشکه در روز تا سال ۲۰۲۰، بلوکه شدن میلیاردها دلار دارایی ایران در کشورهایی چون کره جنوبی و ژاپن، تورم بالای ۴۰ درصد و سقوط ارزش ریال بر اقتصاد ایران برجای بگذارند.
از منظر ژئوپلیتیکی، مکانیسم ماشه صرفاً ابزار اقتصادی نیست بلکه به عنوان ابزاری برای اجماعسازی جهانی علیه ایران عمل میکند. آمریکا با بهرهگیری از هژمونی دلار و تحریمهای ثانویه توانسته فضای عدم قطعیت را تشدید کرده و سرمایهگذاران خارجی را از ایران دور کند. در نگاه غرب، ایران دیگر فقط یک کشور دارای برنامه هستهای نیست بلکه بازیگری مزاحم در عرصه ژئوپلیتیک است که با تقویت محور مقاومت، حضور در خاورمیانه، شاخ آفریقا و آمریکای لاتین و نزدیکی به روسیه و چین، به تهدیدی فراتر از سطح منطقهای تبدیل شده است.
این کارشناس بازار سرمایه همچنین سه سناریوی پیش روی اقتصاد ایران را تشریح کرد: سناریوهای پیش روی اقتصاد ایران در شرایط فعال شدن مکانیسم ماشه سه حالت است: نخست، تشدید بحران اقتصادی با رکود، تورم بالا، کاهش ارزش پول ملی و فرار سرمایه؛ دوم، تطبیق و تابآوری از طریق تقویت تولید داخلی، توسعه تجارت منطقهای و استفاده از ارزهای جایگزین و سوم، بازگشت به میز مذاکره برای کاهش تحریمها و جذب سرمایهگذاری خارجی.
فتحی سخنان خود را اینگونه به پایان برد: در نهایت، فعالسازی مکانیسم ماشه به معنای بازطراحی نقش ایران در نظم جهانی است. هدف نهایی ممکن است تغییر ساختار قدرت نباشد، بلکه تغییر رفتار و محدودسازی نفوذ منطقهای ایران باشد. غرب میخواهد ایران از یک بازیگر برهمزننده نظم به کشوری قابل پیشبینی و متعادل بدل شود. در این میان، توصیههای سیاستی بر شفافیت مالی، حمایت هدفمند از صنایع داخلی و توسعه زیرساختهای بانکی دیجیتال برای کاهش وابستگی تأکید دارند.