یافتهها حاکی از آنست که اعتماد یک عنصر تعیینکننده مثبت در تعمیق و نقدینگی بازار سهام و مرتبطترین جزء سرمایه اجتماعی در توسعه این بازار است. نوسانات تورمی از سوی دیگر موجب از بین رفتن اعتماد در معاملات سهام می شود.
"یکی میتواند با بمباران یک کشور و با نابود کردن بیشتر سرمایه انسانی و محو نهادهای سیاسی آن، آن کشور را به عصر حجر برگرداند. اما اگر اعتماد (میان مردم) پابرجا باشد، آن کشور میتواند بعد از چند سال قامت راست کند که آلمان و ژاپن بعد از جنگ دوم جهانی از نمونههای بارز آن هستند. خلاف آن هم صادق است به این معنی که شما میتوانید به یک کشور بهترین منابع طبیعی را اعطا کنید، اما اگر اعتمادی (میان مردم) در کار نباشد، هیچ پیشرفتی حاصل نخواهد شد. سپیانزا و زینگالس
امروزه سرمایه اجتماعی نقشی بسیار مهمتر از سرمایه فیزیکی و انسانی در جوامع ایفا میکند و شکل گیری شبکههای روابط جمعی و گروهی بر پایه اعتماد و اطمینان، انسجام بخش میان انسانها و سازمانهاست. از اینرو در غیاب سرمایه اجتماعی، سایر سرمایهها اثربخشی خود را از دست داده و بدون آن پیمودن راههای توسعه و تکامل فرهنگی و اقتصادی ناهموار و دشوار میشود.
توالی بحرانهای مالی خصوصا آخرین آن که در سال 2008 اتفاق افتاد، منجر به از دست رفتن اعتماد و اطمینان مردم به بازارهای مالی گردید که در نتیجه آن، فراخوانهایی برای بازسازی اطمینان و اعتماد و اصلاحات در موسسات بازار سهام جهانی و همچنین برای طراحی مجدد نظام مالی جهانی بر مبنای اصول تقسیم ریسک که جوهر عملیاتی مالی اسلامی میباشد، صورت پذیرفت. از آنجا که بازارهای سهام بهترین و بارزترین ابزارهای تقسیم ریسک میباشند، تقویت سرمایه اجتماعی و خصوصا اعتماد به عنوان مهمترین عنصر تشکیلدهنده آن در طراحی مجدد نظام مالی دارای اهمیت ویژهای میباشد.
به همین روی، اخیرا پژوهشیبرای اولین بار یک تعریف مفهومی از سرمایه اجتماعی در سیستم تقسیم ریسک ارائه میکند. این پژوهش سپس با استفاده از مدل بایزین (Bayesian) با میانگین 37 متغیر در 60 کشور (شامل ایران) از سال 2000 تا 2006 به بررسی نقش سرمایه اجتماعی در توسعه بازار سهام میپردازد.
یافتهها حاکی از آنست که اعتماد یک عنصر تعیینکننده مثبت در تعمیق و نقدینگی بازار سهام و مرتبطترین جزء سرمایه اجتماعی در توسعه این بازار میباشد. نوسانات تورمیاز سوی دیگر موجب از بین رفتن اعتماد در معاملات سهام میگردد. در کشورهای غیر سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD) و همچنین در 57 کشور عضو سازمان همکاری های اسلامی (OIC) که متصف به کیفیت سازمانی رسمی ضعیفتر میباشند، نقش سرمایه اجتماعی در توسعه بازار سهام پررنگتر میشود.
همچنین در این تحقیق نقش سرمایه اجتماعی در پیوند و اتصال میان توسعه بازار سهام و عملکرد اقتصاد کلان در میان 73 حوزه حقوقی از سال 2009 تا 2011 مورد بررسی قرار گرفته است. یافتهها حاکی از آنست که تاثیر نقدینگی بازار سهام بر عملکرد اقتصاد کلان تنها بعد از یک آستانه مشخصی از (الف): رفتار اخلاقی و یا (ب) اعتماد و اطمینان، موثر و مثبت میباشد و تا قبل از این آستانه، اثر بازار سهام بر روی عملکرد کلان اقتصادی ناچیز و بیاهمیت است. صرفنظر از اثربخشی چارچوبهای نظارتی و انتظامی سازمانهای بورس، در غیاب رفتار اخلاقی و یا اعتماد و اطمینان، نقدینگی بازار سهام هیچ تاثیری بر روی رشد تولید ناخالص داخلی (GDP) ندارد.
و اما...
بیماری زمانی در بدن رخ میدهد که تعادل از بین میرود و کار دکتر و دارو و درمان متمرکز بر برگرداندن تعادل به جسم بیمار میشود. سیستمهای مالی و اقتصادی که حاصل تعامل سرمایه اجتماعی و منابع مالی است همواره توسط حرص و طمع، زیادهخواهی و فساد مورد تهدید قرار میگیرند. فساد اخلاقی و مالی قاتل اعتماد و اطمینان انسانها به یکدیگر است. به عنوان مثال رو شدن پرونده فساد مالی در صندوق توسعه ملی مالزی و همزمانی آن با فروکشکردن قیمت نفت موجب فرار میلیاردها دلار و افت شدید ارزش رینگت گردید. نسخه دین مبین اسلام برای حفظ این تعادل، اصلی است به نام امر به معروف و نهی از منکر که پیشگیرانه، بازدارنده و مترقی میباشد.
کشورهای پیشرفتهای مانند دانمارک، نیوزلند، فنلاند، سوئد، نروژ، سوئیس، سنگاپور، هلند، لوگزامبورگ و کانادا که کمترین میزان فساد را دارند، این اصل را به صورت سیستماتیک در قالبهایی مدرن طراحی و به خوبی اجرا و از آن بهره برداری کردهاند. در این بازارها که با "حکومت قانون" و "اجرای سفت و سخت قراردادها" و "شفافیت و جریان آزاد اطلاعات میان همه بازیگران" موفقیتهای چشمگیری بدست آمده، ریسک آدمها People Riskکه از مهمترین عوامل فروپاشی موسسات عظیم مالی مانند En Run, Lehman Brothers,... بودهاند، به جهت زیر ذرهبین بودن و کنترل سیستماتیک معاملات و پایش ارتباطات در معاملات توسط نهادهای بیطرف به حداقل رسیده و پیمودن ره صد ساله در یک شب تقریبا محال می باشد. از طرف دیگر مردم نیز میتوانند با ابزارهایی مانند رای دادن، اتحادیهها و سندیکاها، اجتماعات، روزنامهها و شبکههای اجتماعی به انتقاد علنی و بدون ترس از سیاستها و عملکرد دولت و نهادهای حاکمیتی بپردازند و رویههای حاکمیتی را اصلاح نمایند. در حقیقت ملت و دولت به صورت پیوسته همدیگر را پایش و متعادل Check & Balance میکنند.
اگر مبارزه با فساد تنها برای پیروزیهای حزبی و مطرح شدن و گذر از شرایطی به شرایط دیگر توسط گروهی به صورت ابزاری استفاده گردد، نه تنها فساد از بین نمیرود بلکه اعتمادِ سرمایه اجتماعی به آنها از بین رفته و آبادانی و شکوفایی فرهنگی و اقتصادی تعطیل گشته و کشور به سوی ورشکستگی اخلاقی سوق داده میشود.