شرکتهای حفاری و سرمایهگذارانی که در بازار LNG ضرر کردهاند ممکن است نتوانند این ایده را بقبولانند که گاز طبیعی، سوخت آینده است اما گاز طبیعی نه تنها سوخت آینده است، بلکه در حال حاضر برای هر استراتژی انرژی جهانی بزرگی، کلیدی محسوب میشود.
به گزارش پایگاه خبری سرمایه گذاری آنلاین،قیمت گاز طبیعی مایع (LNG) در حال حاضر به دو دلار و 29 سنت به ازای هر واحد mmBtu سقوط کرده است که بیش از 45 درصد کاهش طی 12 ماه گذشته را نشان میدهد و پایینترین سطح از ماه مه سال 2016 به شمار میرود.
بخش بزرگی از این کاهش ناشی از اشباع عرضه و همچنین عدم وجود ظرفیت کافی خط لوله برای انتقال این کالا بوده است. قیمتهای گاز حتی برای برخی از شرکتهای حفاری در منطقه شیل پرمیان تگزاس منفی شد. به عنوان مثال قیمتهای گاز در "واها هاب" در وست تگزاس به شدت افت کرد و در آوریل به منفی 9 دلار به ازای هر واحد mmBtu رسید.
این وضعیت به این دلیل اتفاق افتاد که شرکتهای حفاری که نتوانستند گازشان را منتقل کنند به دلیل قیمتهای پایین، اجازه پیدا کردند به مدت محدود حداکثر شش ماه در تگزاس مشعل سوزی داشته باشند، اما پس از آن باید به شرکتهای دیگری که ظرفیت انتقال گاز داشتند پول پرداخت میکردند تا گازشان منتقل شود.
تولید نفت و گاز در پرمیان طی سه سال گذشته دو برابر شده و زیرساخت خط لوله این منطقه را با وجود تلاشها برای افزایش ظرفیت انتقال، برای پاسخگویی به این حجم تولید دچار مشکل کرده است.
با وجود شرایط نه چندان مطلوب فعلی، تقاضا برای گاز همچنان به رشد خود ادامه میدهد (4.9 درصد در سال 2018 که بالاترین نرخ از سال 2010 بود) در حالی که هزینه بالا روی زیرساخت (360 میلیارد دلار در سال 2018) به سوی این صنعت سرازیر شده است.
برخی از کارشناسان صنعت پیشبینی خوشبینانهای برای صنعت گاز طبیعی دارند. اتحادیه بین المللی گاز (IGU) مثبتترین پیش بینی را برای این صنعت داشته است. این عقیده وجود دارد که LNG در اتخاذ استراتژیهای انرژی، نقش کلیدی دارد.
بزرگترین علت این که گاز نقطه عطفی برای یک اقتصاد سبز مانده است مشابه دلیل فرار بسیاری از سرمایهگذاران از آن است، قیمتهای گاز بسیار پایین است.
قیمتهای گاز در مقایسه با سایر منابع انرژی بسیار رقابتی است. در حالی که قیمت گاز برای تحویل فوری در هابهای اصلی به دلیل مازاد عرضه LNG پایین مانده است اما حقیقتی که مورد بیتوجهی قرار گرفته، این است که با تغییرات ساختاری اساسی از جمله استفاده از فناوری جدید در بازار بالادستی، هزینههای تولید کاهش پیدا کرده و این امر تولید با قیمتهای پایین را برای شرکتهای حفاری اقتصادی خواهد کرد.