وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی عمدتا به وزارت رویداد و روادید* محدود شده و به همین مشعوف است و به دلیل بدنه لَخت خود و بعضی موانع دیگر توان سیاستگذاری روزآمد فرهنگی را ندارد.
به گزارش سرمایهگذاری آنلاین ،هرچند پیشتر، دستگاههای پرشمار فرهنگی، اقتدار و مرجعیت آن را به چالش کشیدهاند. در جهت چابکی و تمرکز و کارآمدی، اصلاحات ساختاری زیر ضروری مینماید:
1 - بهتر است سازمان اوقاف و سازمان حج و زیارت، از وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی جدا شوند، چرا که کاملا زیر نظر آن نیستند.
2 - سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی به اهداف تأسیس خود نائل نیامده است. پیشنهاد میشود این سازمان به وزارت امور خارجه واگذار شود...
3 - معاونت قرآن به سازمان اوقاف یا سازمان تبلیغات سپرده شود. تکریم قرآن به ایجاد معاونت مستقل نیست. این معاونت در دورهای تأسیس شد که مدیران وقت به دنبال اثبات مکتبی بودن خود بودند! حال آن که بعضی کارها به رغم ظاهر دینیشان، جلوهای از سکولاریسماند! سیاستگذاری در معاونتهای تخصصی (فرهنگی، هنری، مطبوعاتی و سینمایی) باید به گونهای باشد که روح قرآن و آموزههای آن در تولیدات جاری باشد.
4 - رویدادهای متعدد و متأسفانه متزاید - که در حال حاضر مأموریت اصلی وزارت ارشاد پنداشته میشود - به صنوف سپرده شود...
5 - بسیاری از مجوزهایی که وزارت ارشاد مدعی صدور آن است فاقد سندبالادستی الزامآور است. به علاوه، هنوز برخی فرایندها الکترونیک نشده و دستی است.
6 - لازم است خبرگزاریهای پُر تعداد این وزارتخانه تعیین تکلیف شوند و نهایتا به پایگاه اطلاعرسانی تخصصی فرو کاسته شوند - که به نظر من حتی به آن هم نیازی نیست. با بخش خصوصی نباید رقابت کرد.
7 - حیات و شکوفایی فرهنگ و هنر به پیوست اقتصادی منوط است. سهم فرهنگ در بودجه کشور، ناچیز است که تغییر بنیادی در آن ضرورت دارد.
8 - تورم مقررات یکی از موانع اصلی توسعه و برنامهریزی (چه در سطح حاکمیت و چه برای فعالان) است. شهوت بیپایان مقررهنویسی با تنقیح قاطعانه قابل اصلاح است. حوزه فرهنگ هم از این تورم و تداخل، آسیب دیده است که چارهی کار، الغا، تجمیع، مختصرنویسی، پرهیز از تکرار و روزآمدسازی مقررات (قانون، آییننامه، شیوهنامه) است.
9 - بسیاری از فعالیتها و کارویژههای کنونی دستگاهها (و از جمله وزارت فرهنگ) تصدیگری است. عدهای کارمند به کار گرفته میشوند، ساختمان و اعتبارات به آنها اختصاص داده میشود تا یک محصول را توزیع کنند (یا در مسیر طبیعی توزیع آن دخالت ورزند!) لازم است این فعالیتها شناسایی و قاطعانه حذف شوند.
10- وزارتخانهای که مدعی راهبری فرهنگ است نمیتواند کارکنانی داشته باشد که زیست فرهنگی و هنری ندارند؛ یعنی کتاب نمیخوانند، فیلم نمیبینند و به تئاتر نمیروند. بهعلاوه، وزارت فرهنگ (و کل دولت) به کارکنانی نیاز دارد که دانش و مهارت آنان در حوزههای اخلاق حرفهای، دولت الکترونیک، هوش مصنوعی، روشها، برنامهریزی و برنامهپذیری مرتبا ارتقاء یابد.
اگر چه روادید را معادل ویزا فرض میکنند، اما به معنای هرگونه مجوز است.
حسین انتظامی | معاون توسعه مدیریت و منابع وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی