حمید اخواندوست کارشناس حوزه بورس در یادداشتی نوشت: مطمئناً آینده سیاسی کشور آمریکا بهسبب خطمشی سیاسی و اقتصادی رئیس جمهور آینده آمریکا و گسترش و یا کاهش روابط با دیگر کشورها میتواند موجب تأثیرات بسزایی در سایر کشورها شود که کشور ما ایران نیز از این تحولات متأثر است.
بزرگترین و مؤثرترین بازارهای مالی ایران بازار ارز، طلا، بورس خودرو و مسکن است که هرگونه تغییرات در روند آینده این بازارها مستقیماً بر زندگی افراد تأثیر خواهد داشت. این تأثیرات را میتوان از افزایش قیمت دلار از ابتدای سال 1396 و از قیمت 3700 تومان برای هر دلار تا هماکنون و در بالاترین قیمت ثبتشده دلار یعنی 32000 تومان و رشد حدود 850درصدی این ارز مشاهده کرد.
حال با مشخص شدن نتیجه انتخابات آمریکا بهترین بازار برای سرمایهگذاری در 5 سال آینده کدام است؟
این روزها با ریزشهای سنگین اخیر بورس و نگاه به درصدهای زیان در پرتفویها شاید امیدی به بازگشت قیمتها نمیبینیم اما ممکن است این تصور ناشی از عادت ما به ریزشها باشد که پیشبینی صحیح روند آینده را برای ما غیرممکن کرده است و فقط به اخبار و تحولات کوتاهمدت و تأثیراتشان توجه میکنیم، همانند بوکسوری شدهایم که در وسط رینگ از هر طرف مشت میخورد و بدون هیچ استراتژی فقط بهدنبال فرار از معرکه است.
اتفاقات اخیر بازار سهام رشد و ریزش چشمگیر چندماه گذشته، آزادسازی سهام عدالت و حمایتهای دولت از بورس و... یک وجه مثبت نیز داشت و آن آشنایی میلیونی افراد با بورس بود، بازاری که شاید سالها نیاز به آموزش و تبلیغات داشت تا از نظر حجم و ارزش معاملات به اینجا برسد، طی چند ماه راه چندینساله را پیمود و مطمئناً این آشنایی در بلندمدت به این راحتی از بین نخواهد رفت و بورس همیشه در گوشه ذهن تمام افرادی که حتی بهطور موقت نیز وارد آن شده بودهاند خواهد ماند.
سهمی مثل فولاد که از سهام سنگین و بنیادی است و خیلی هم رشدهای هیجانی نداشته است از ابتدای سال 96 تا قیمت فعلی یعنی 1200 حدود 29 برابر رشد کرده است در حالی که دلار طی همین مقطع نهایتاً 10 برابر رشد داشته است.
ترامپ یا بایدن فقط یک بهانه است، سرمایهگذاران باهوش ارزش واقعی یک سهم را بهخوبی میشناسند، اما مسئله واقعی و دلیل ریزشهای اخیر انتخاب ترامپ یا بایدن نیست، ریزشهای اخیر ناشی از عدم قیمتگذاری صحیح بورس و سهام توسط بسیاری از معاملهگران و جوسازیهای دلالان و سودجویان برای خرید در قیمتهای بسیار مفت است. بسیاری از نمادهای بورس در زمان حاضر صفهای فروش دارند اما حجم معاملات بسیار ناچیز و یا حتی بهاندازه حجم مبنا نیست و ریزش چندانی ندارند و فقط بهسبب جو منفی حاکم بهاجبار در صفهای فروش هستند.
علت صفنشستنهای اخیر بسیاری از معاملهگران ترس از ریزش سهام دلاری نظیر گروههای پالایشی، پتروشیمی، فولادی، معدنی و غیره است در حالی که بورس مدتها قبل قیمت دلار را در خود تعدیل کرده است و اگر زیرکانه نگاه کنیم بورس یا انتخاب شدن بایدن را در نظر گرفته بود یا پیروزی ترامپ، که در هر دو صورت کل بازار و حتی سهام دلاری نیز با افزایش قیمت دلار حتی تا 32 هزار تومان، رشد چندانی نکرد و تعدیل قیمتها با دلار حدود 18 هزار تومان صورت گرفته است، که حجم معاملات حقوقیها بهخوبی گویای این واقعیت است، همان حقوقیهایی که در شاخص 2میلیون بهشدت فروشنده بودند در حالی که حقیقیها انتظار شاخص بالای 2.5میلیون را میکشیدند و طی روزهای اخیر نیز برخی از همین حقوقیها بسیاری از سهام ارزنده را خرید کردند.
بازار ارز بازاری بهمراتب پرریسکتر از سهام است چرا که علاوه بر ریسک ذاتی که دارد، اعمال نفوذ دولت و دستکاری قیمتی در آن بهمراتب بیشتر از هر بازاری است و رشد قیمت در آن بازار حساسیتهای خاصی را ایجاد میکند که این مسئله ریسک این بازار را دوچندان میکند، در حالی که ورود نقدینگی به بورس سازنده است و به شرکتها در جهت رشد و اجرای پروژههای معوق که نیازمند تأمین مالی بودهاند کمک شایانی میکند.
ارزش بازار بورس در زمان حاضر حدود 4.7 میلیون میلیارد تومان است که با توجه به افزایش رشد فروش اکثر شرکتها و دو برابر شدن حجم فروشها و گزارشات بسیار خوب، Pe بازار حدود 7 الی 8 میباشد.
بسیاری از نمادهای بزرگ نظیر فولاد، فارس، فملی، شتران، شپنا، اخابر و... در قیمتهای بسیار پایین و شاید نزدیک به قیمتهایی که از آنجا استارت رشد را زدهاند معامله میشوند.
در بازار ایران رشدهای هیجانی در بازار ارز و سایر بازارها چرخهای است بر همین اساس بهنظر میرسد، در بلندمدت ورق بهسمت بازار بورس بر خواهد گشت.
تأثیر انتخابات آمریکا در این مقطع فقط یک بازی هوشمندانه برای ایجاد یک فرصت خرید خوب در قیمتهای بسیار پایین و حتی زیر ارزش ذاتی است و در نتیجه سرمایهگذاران باهوش در این مقطع زمانی بهدور از حاشیهها و جوسازیها سهامداری میکنند و یک رشد پایدار و بلندمدت را تجربه خواهند کرد.