در ادبیات مالی به تغییرپذیری در بازده کلی اوراق بهادار که مستقیما به تغییرات بازار یا اقتصاد بستگی دارد، ریسک بازار یا ریسک سیستماتیک (غیر قابل کنترل) گفته میشود که ناشی از ریسکهای سیاسی و اقتصادی است.
دکتر مهدی آزادواری،کارشناس ارشد بازار مالی
هم اکنون بایستی به این نکته اشاره کرد که در شرایط فعلی توجه بیشتر سرمایهگذاران غیرحرفهای به فعالیتهای معاملاتیشان در بورس باید بیش از پیش باشد و از دادوستد سهام بدون داشتن تحلیلی مناسب از روند آتی قیمتی آن بپرهیزند چرا که تنها مدیران حرفهای بازار سهام (صندوقهای سرمایهگذاری، سبدگردانی و تحلیلگران) قادر به تشخیص ریسکهای موجود در بازار هستند.همزمان با اتفاقاتی که اخیراً در صحنه بین المللی شاهد بودیم، ریسک سیستماتیک بازار سهام افزایش یافته و شاهد اتفاقات ناخوشایند در بازار سهام هستیم. حال با توجه به این ابهام که روزهای قبل از افزایش ریسک سیستماتیک بازار سهام در خصوص افت قیمتی سهام در ذهن برخی از تماشاگران بازار سهام شکل گرفته است لازم دانستیم به مواردی در این خصوص بپردازیم: پدیده افت های قیمتی بهطور مکرر در بازارهای سهام مشاهده شده و در اغلب موارد، این حوادث بر اقتصاد حقیقی نیز تأثیر گذاشته و رکودهای تورمی عمیقی را موجب میشوند. در مورد انواع افت های مالی شکلگرفته، قیمتهای سهام از ارزشهای بنیادی خود به اندازهای فاصله دارند که بهنظر میرسد براساس آنچه توسط مدلهای قیمتگذاری متعارف پیشبینی میشود کاملا متفاوت باشد.تشکیل افت های قیمتی سهام مانند افت و ریزش قیمتی که سال ۱۳۹۹ در بورس اوراق بهادار تهران شکل گرفت، مشکلات عمدهای را برای فرضیه کارایی بازار بهوجود میآورد، زیرا هنگام شکلگیری افت و نزولی قیمتها، قیمتهای سهام از معادلات ارزشگذاری حذف میشوند بهگونهای که بهنظر میرسد کاملا از مدلهای ریسیکهای انتظاری کلاسیک گسسته باشند. تئوریهای مالی کلاسیک بر پایه فرضیه کارایی بازار بنا نهاده شدهاند که در واقع طبق این فرضیه باید ۳مورد زیر توجیهپذیر باشد:(۱) همه معاملهگران عقلایی هستند، زیرا معاملهگران رفتاری در بلندمدت باقی نخواهند ماند (ثروت آنها کاهش مییابد نه اینکه با اجبار رانده شوند). از اینرو قیمتها تنها به اطلاعات بنیادی وارد شده جدید واکنش میدهند. (۲) معاملهگران رفتار یکدیگر را بهطور متوسط حذف میکنند. (۳) همچنین کسب کنندگان بازده مضاعف، همه قیمتگذاری اشتباه صورتگرفته توسط معاملهگران رفتاری را اصلاح میکنند. بنابراین، مطالعه عواملی که چنین پویاییهایی را در بازارهای مالی بهوجود میآورند از اهمیت قابل توجهی برخوردارند.مطابق تکنیکهای اقتصادی که در عمل مورد استفاده قرار گرفته، مشارکتکنندگان در بازارهای مالی و سرمایهگذاران سهمها را براساس اطلاعات درباره ارزشهای بنیادی مورد انتظار دارایی، یعنی مجموع ارزش فعلی تنزیل شده بازده آتی داراییهای ریسکی، معامله نمیکنند، بلکه تلاش میکنند تا قیمتهای آتی را با استفاده از روشی که مدنظر خویش است پیشبینی کنند. در واقع، این رفتار سرمایهگذاران است که میتواند یکی از عوامل توضیحدهنده یا انحراف عظیم قیمتها از ارزشهای بنیادی و بنابراین شکلگیری و باقی ماندن ریزش ها یا حبابها در بازارهای مالی باشد.